18. لانه تنهایی

دلم به اندازه قلب کوچک یک قناری گرفته است
فریادش را نمی شنوی؟
دیگر برای فریاد کشیدن دیر شده است
هوا سرد است و لانه بی آذوقه
هیچ صدایی مرا به بیرون از خودم دعوت نمی کند

به اولین شکوفه باغ حسادت می کند
مگر چه امیدی او را زود تر از هرکس از خواب زمستانی بیدار کرد
برگها بد ون هیچ آهنگی میرقصند
و نمیدانم این قناری به انتظار چه در این لانه تاریک خود را حبس کرده است

86/1/7
نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 1386,01,08 ساعت 08:28 ق.ظ

بیبی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد