دیگر به قصر متروک رویاهایم دعوت نخواهی شد
دیروز تمام پیچ و خم های باغ قدیمی را جستجو کردم
پشت پرچینی که آخرین بار از دوچرخه ات پیاده شدم ، دوچرخه ای بیسوار یافتم پر از خاک و کینه
زیر درختی که برای هم توت میچیدیم و قهقهه ما تا آسمان پرواز میکرد پر شده بود از توت های خشک کرم خورده
دیوار های قصر هم ترک ها داشت تا زیر شیروانی که پر از شمع میشد و شب های شعر ما را پر از عشق میکرد
85/12/9
قصر متروک رویاها؟....هرگز...
رویاهامون ارزشمندترین داراییهامونن که فقط مال خودمونند...
...
ممنون از لطفت...لینکتم گذاشتم
سبز باشی
etet
dasd
aqaqaq
dadfca